مولانا:بیا کز غیر تو بیزار گشتم وگر خفته بدم بیدار گشتم
❈۱❈
بیا کز غیر تو بیزار گشتم
وگر خفته بدم بیدار گشتم
بیا ای جان که تا روز قیامت
مقیم خانه خمار گشتم
❈۲❈
ز پر و بال خود گل را فشاند
به کوه قاف خود طیار گشتم
ترش دیدم جهانی را من از ترس
در آن دوشاب چون آچار گشتم
❈۳❈
عقیده این چنین سازید شیرین
که من زین خمره شکربار گشتم
یکی چندی بریدم من از اغیار
کنون با خویشتن اغیار گشتم
❈۴❈
ز حال دیگران عبرت گرفتم
کنون من عبره الابصار گشتم
بیا ای طالب اسرار عالم
به من بنگر که من اسرار گشتم
❈۵❈
بدان بسیار پیچید این سر من
که گرد جبه و دستار گشتم
از آن محبوس بودم همچو نقطه
که گرد نقطه چون پرگار گشتم
کامنت ها