گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چنان مست است از آن دم جان آدم که نشناسد از آن دم جان آدم

❈۱❈
چنان مست است از آن دم جان آدم که نشناسد از آن دم جان آدم
ز شور اوست چندین جوش دریا ز سرمستی او مست است عالم
❈۲❈
زهی سرده که گردن زد اجل را که تا دنیا نبیند هیچ ماتم
شراب حق حلال اندر حلال است می خنب خدا نبود محرم
❈۳❈
از این باده جوان گر خورده بودی نبودی پشت پیر چرخ را خم
زمین ار خورده بودی فارغستی از آنک ابر تر بارد بر او نم
❈۴❈
دل محرم بیان این بگفتی اگر بودی به عالم نیم محرم
ز آب و گل برون بردی شما را اگر بودی شما را پای محکم
❈۵❈
رسید این عشق تا پای شما را کند محکم ز هر سستی مسلم
بگو باقی تو شمس الدین تبریز که بر تو ختم شد والله اعلم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۵۰۰

تصاویر

کامنت ها

همایون
2018-02-09T01:07:46
هستی‌ راه طولانی و بسیار یگانه و بسیار عظیمی‌ را پیمود تا به جایی‌ رسید که شمس به وجود آمد وبه نظر جلال دین هستی‌ از آن به بعد راز نهفته‌ای در خود ندارد بلکه عشق پیدا شده است سفینه‌ای که می‌‌توان سوار شد و از این جهان که به چشم ما آب و گل می‌‌آید به جهان دیگری رفت که در آن خبری از اجزا و تاریکی‌‌ها و نگرانی‌ها نیست و جایگاه دائمی انسان است، جایگاهی‌ که دل‌ اگر آشنا باشد می‌‌داند کجاست چون خود آنجایی است و اگر هم شهری خود را بیابد به آسانی در باره آن به گفتگو می‌‌نشیند بی‌ زبان و خاموش