گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ز زندان خلق را آزاد کردم روان عاشقان را شاد کردم

❈۱❈
ز زندان خلق را آزاد کردم روان عاشقان را شاد کردم
دهان اژدها را بردریدم طریق عشق را آباد کردم
❈۲❈
ز آبی من جهانی برتنیدم پس آنگه آب را پرباد کردم
ببستم نقش‌ها بر آب کان را نه بر عاج و نه بر شمشاد کردم
❈۳❈
ز شادی نقش خود جان می دراند که من نقش خودش میعاد کردم
ز چاهی یوسفان را برکشیدم که از یعقوب ایشان یاد کردم
❈۴❈
چو خسرو زلف شیرینان گرفتم اگر قصد یکی فرهاد کردم
زهی باغی که من ترتیب کردم زهی شهری که من بنیاد کردم
❈۵❈
جهان داند که تا من شاه اویم بدادم داد ملک و داد کردم
جهان داند که بیرون از جهانم تصور بهر استشهاد کردم
❈۶❈
چه استادان که من شهمات کردم چه شاگردان که من استاد کردم
بسا شیران که غریدند بر ما چو روبه عاجز و منقاد کردم
❈۷❈
خمش کن آنک او از صلب عشق است بسستش اینک من ارشاد کردم
ولیک آن را که طوفان بلا برد فروشد گر چه من فریاد کردم
❈۸❈
مگر از قعر طوفانش برآرم چنانک نیست را ایجاد کردم
برآمد شمس تبریزی بزد تیغ زبان از تیغ او پولاد کردم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۵۰۲

تصاویر

کامنت ها