مولانا:غلامم خواجه را آزاد کردم منم کاستاد را استاد کردم
❈۱❈
غلامم خواجه را آزاد کردم
منم کاستاد را استاد کردم
منم آن جان که دی زادم ز عالم
جهان کهنه را بنیاد کردم
❈۲❈
منم مومی که دعوی من این است
که من پولاد را پولاد کردم
بسی بیدیده را سرمه کشیدم
بسی بیعقل را استاد کردم
❈۳❈
منم ابر سیه اندر شب غم
که روز عید را دلشاد کردم
عجب خاکم که من از آتش عشق
دماغ چرخ را پرباد کردم
❈۴❈
ز شادی دوش آن سلطان نخفتهست
که من بنده مر او را یاد کردم
ملامت نیست چون مستم تو کردی
اگر من فاشم و بیداد کردم
❈۵❈
خمش کن کآینه زنگار گیرد
چو بر وی دم زدم فریاد کردم
کامنت ها