مولانا:ایا یاری که در تو ناپدیدم تو را شکل عجب در خواب دیدم
❈۱❈
ایا یاری که در تو ناپدیدم
تو را شکل عجب در خواب دیدم
چو خاتونان مصر از عشق یوسف
ترنج و دست بیخود می بریدم
❈۲❈
کجا آن مه کجا آن چشم دوشین
کجا آن گوش کانها می شنیدم
نه تو پیدا نه من پیدا نه آن دم
نه آن دندان که لب را می گزیدم
❈۳❈
منم انبار آکنده ز سودا
کز آن خرمن همه سودا کشیدم
تو آرام دل سوداییانی
تو ذاالنون و جنید و بایزیدم
کامنت ها