گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:خداوندا مده آن یار را غم مبادا قامت آن سرو را خم

❈۱❈
خداوندا مده آن یار را غم مبادا قامت آن سرو را خم
تو می دانی که جان باغ ما اوست مبادا سرو جان از باغ ما کم
❈۲❈
همیشه تازه و سرسبز دارش بر او افشان کرامت‌ها دمادم
معظم دارش اندر دین و دنیا به حق حرمت اسمای اعظم
❈۳❈
وجودش در بنی آدم غریب است بدو صد فخر دارد جان آدم
مخلد دار او را همچو جنت که او جنات جنات است مبهم
❈۴❈
ز رنج اندرون و رنج بیرون معافش دار یا رب و مسلم
جهان شاد است وز او صد شکر دارد که عیسی شکرها دارد ز مریم
❈۵❈
دعاهایی که آن در لب نیاید که بر اجزای روح است آن مقسم
مجاب و مستجابش کن پی او که تو داناتری والله اعلم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۵۱۴

تصاویر

کامنت ها

شکوه
2013-06-29T02:13:33
برای کرامت دهش را داریمولی گاهی جوانمردی و بزرگی و دوری از پستی وچقدر دوریم از کرامت انسانی..
همایون
2020-07-21T01:09:52
جالب است برای سلامتی یار گم شده از ته دل دعا میکند و به پروردگار روی می آورد و شفاعت اورا میکند و از خوبی هایش میگوید و مطمئن است که خدا خودش بهتر میداند او را بهشت در بهشت مینامد که جهان سپاس میکند از داشتن او همانند مسیح که نزد جلال دین نیز مسیح بسیار عزیز است