گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چه نزدیک است جان تو به جانم که هر چیزی که اندیشی بدانم

❈۱❈
چه نزدیک است جان تو به جانم که هر چیزی که اندیشی بدانم
ضمیر همدگر دانند یاران نباشم یار صادق گر ندانم
❈۲❈
چو آب صاف باشد یار با یار که بنماید در او عکس بنانم
اگر چه عامه هم آیینه‌هااند که بنماید در او سود و زیانم
❈۳❈
ولیکن آن به هر دم تیره گردد که او را نیست صیقل‌های جانم
ولی آیینه ای عارف نگردد اگر خاک جهان بر وی فشانم
❈۴❈
از این آیینه روی خود مگردان که می گوید که جانت را امانم
من و گفت من آیینه‌ست جان را بیابد حال خویش اندر بیانم
❈۵❈
خمش کن تا به ابرو و به غمزه هزاران ماجرا بر وی بخوانم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۵۱۶

تصاویر

کامنت ها

همایون
2018-05-16T23:48:47
انسان عشق آشنا از دروغ و ریا بیزار است و صداقت را پیشه خود می‌‌سازد تا هر روز نو شود و نادیدنی‌ها را ببیند نه آنچه را که سودی و لقمه‌ای در آن است به چنگ آورد بلکه زیبائی‌ها و بزرگی‌ها را شکار کند یکی‌ از ویژگی‌‌های چنین انسانی‌ آیینه بودن اوست که دوستان می‌‌توانند جان خود را در او ببینند نه صورت ظاهری را این دیدن با دیدن صورت‌ها و ظاهر‌ها تفاوت ماهوی دارد، در این دیدن یکی‌ شدن و بزرگ شدن و تغییر کردن هم هست به خصوص که یار تو جلال دین باشد، برای همین است که آیینه و یار از واژه‌های کلیدی در فرهنگ جلالی به شمار می‌‌آید