گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:دوش آن جانان ما افتان و خیزان یک قبا مست آمد با یکی جامی پر از صرف صفا

❈۱❈
دوش آن جانان ما افتان و خیزان یک قبا مست آمد با یکی جامی پر از صرف صفا
جام می می‌ریخت ره ره زانک مست مست بود خاک ره می‌گشت مست و پیش او می‌کوفت پا
❈۲❈
صد هزاران یوسف از حسنش چو من حیران شده ناله می‌کردند کی پیدای پنهان تا کجا
جان به پیشش در سجود از خاک ره بد بیشتر عقل دیوانه شده نعره زنان که مرحبا
❈۳❈
جیب‌ها بشکافته آن خویشتن داران ز عشق دل سبک مانند کاه و روی‌ها چون کهربا
عالمی کرده خرابه از برای یک کرشم وز خمار چشم نرگس عالمی دیگر هبا
❈۴❈
هوشیاران سر فکنده جمله خود از بیم و ترس پیش او صف‌ها کشیده بی‌دعا و بی‌ثنا
و آنک مستان خمار جادوی اویند نیز چون ثنا گویند کز هستی فتادستند جدا
❈۵❈
من جفاگر بی‌وفا جستم که هم جامم شود پیش جام او بدیدم مست افتاده وفا
ترک و هندو مست و بدمستی همی‌کردند دوش چون دو خصم خونی ملحد دل دوزخ سزا
❈۶❈
گه به پای همدگر چون مجرمان معترف می‌فتادندی به زاری جان سپار و تن فدا
باز دست همدگر بگرفته آن هندو و ترک هر دو در رو می‌فتادند پیش آن مه روی ما
❈۷❈
یک قدح پر کرد شاه و داد ظاهر آن به ترک وز نهان با یک قدح می‌گفت هندو را بیا
ترک را تاجی به سر کایمان لقب دادم تو را بر رخ هندو نهاده داغ کاین کفرست،ها
❈۸❈
آن یکی صوفی مقیم صومعه پاکی شده وین مقامر در خراباتی نهاده رخت‌ها
چون پدید آمد ز دور آن فتنه جان‌های حور جام در کف سکر در سر روی چون شمس الضحی
❈۹❈
ترس جان در صومعه افتاد زان ترساصنم می‌کش و زنار بسته صوفیان پارسا
وان مقیمان خراباتی از آن دیوانه تر می‌شکستند خم‌ها و می‌فکندند چنگ و نا
❈۱۰❈
شور و شر و نفع و ضر و خوف و امن و جان و تن جمله را سیلاب برده می‌کشاند سوی لا
نیم شب چون صبح شد آواز دادند مؤذنان ایها العشاق قوموا و استعدوا للصلا

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۵۲

تصاویر

کامنت ها

نادر..
2017-12-05T21:50:59
از برای یک کرشمه، عالمی کرده خراب...
منصور قربانی
2017-07-02T22:24:58
دراین غزل شاعر باین امراشاره دارد که در بزم عرفان که مستی از می معرفت حاصل میشود القاب وعناوین که ظاهری هستند بکنار میرود وهمه به امر محبوب برسرکاری هستند.
همایون
2018-10-12T08:00:02
به نظر از غزل‌های الحاقی است که وارد دیوان شده است و با زبان جلال دین فاصله دارد واژه های استعدوا و مؤذنان و للصلا در جای دیگر نیامده است
عباس جنت
2018-10-13T00:44:52
هبا = خاک نرم مقامر = قمار‌کننده؛ قماربازشمس الضحی = آفتاب صبحگاهی که جهان را روشن سازدایها العشاق قوموا و استعدوا للصلا = ای عاشقان برخیزید و دیگران را دعوت کنید
افشین آرامش
2021-12-03T02:29:35.8868858
غزل پر مغزی است. مصرع چون دو خصم خونی ملحد دل دوزخ سزا ، گواه این است که شعر سروده مولانا ست . در پیرامون خصم بیشتر تحقیق بفرمایید . مصرع برگرفته از داستان قرآن راجع به زندگی حضرت داود است که به حضرت مولانا به درستی به ماهیت خصم پی برده است از آنجا که هر دو رو ملحد می نامد درصورتی که در هیچ ترجمه ای فارسی قرآن هر دو خصم ملحد نام نبرده شده اند . پیرامون خصم بیشتر تحقیق کنید معنی لغوی منظور نیست ‌ . نقش حضرت علی در این شعر مستتر است . شعر چند لایه دارد .