گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چو آب آهسته زیر که درآیم به ناگه خرمن که درربایم

❈۱❈
چو آب آهسته زیر که درآیم به ناگه خرمن که درربایم
چکم از ناودان من قطره قطره چو طوفان من خراب صد سرایم
❈۲❈
سرا چه بود فلک را برشکافم ز بی‌صبری قیامت را نپایم
بلا را من علف بودم ز اول ولیک اکنون بلاها را بلایم
❈۳❈
ز حبس جا میابا دل رهایی اگر من واقفم که من کجایم
سر نخلم ندانی کز چه سوی است در این آب ار نگونت می نمایم
❈۴❈
نه قلماشی است لیکن ماند آن را نه هجوی می کنم نی می ستایم
دم عشق است و عشق از لطف پنهان ولی من از غلیظی‌های هایم
❈۵❈
مگو که را اگر آرد صدایی که‌ای که نامدی گفتی که آیم
تو او را گو که بانگ که از او بود زهی گوینده بی‌منتهایم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۵۲۴

تصاویر

کامنت ها

سعید
2020-08-12T01:47:27
در بیتِ هشتم «دم عشق است و عشق از لطف پنهان / ولی من از غلیظی‌های هایم»، در انتهای مصرع دوم، فاصله و نیم‌فاصله غلط گذاشته شده و باید به صورتِ «من از غلیظی های‌هایم» باشه.معنا: عشق موجودیتی لطیف داره و ذاتاً پنهانه؛ منتها در من چنان غلیظه که مثل مصیبت‌زده‌ها غوغا و های‌هایم به آسمونه.
نادر..
2019-01-14T04:51:54
ز بی‌صبری، قیامت را نپایم..