گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:به پیش باد تو ما همچو گردیم بدان سو که تو گردی چون نگردیم

❈۱❈
به پیش باد تو ما همچو گردیم بدان سو که تو گردی چون نگردیم
ز نور نوبهارت سبز و گرمیم ز تأثیر خزانت سرد و زردیم
❈۲❈
ز عکس حلم تو تسلیم باشیم ز عکس خشم تو اندر نبردیم
عدم را برگماری جمله هیچیم کرم را برفزایی جمله مردیم
❈۳❈
عدم را و کرم را چون شکستی جهان را و نهان را درنوردیم
چو دیدیم آنچ از عالم فزون است دو عالم را شکستیم و بخوردیم
❈۴❈
به چشم عاشقان جان و جهانیم به چشم فاسقان مرگیم و دردیم
زمستان و تموز از ما جدا شد نه گرمیم ای حریفان و نه سردیم
❈۵❈
زمستان و تموز احوال جسم است نه جسمیم این زمان ما روح فردیم
چو نطع عشق خود ما را نمودی به مهره مهر تو کاستاد نردیم
❈۶❈
چو گفتی بس بود خاموش کردیم اگر چه بلبل گلزار و وردیم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۵۲۸

تصاویر

کامنت ها

همایون
2018-05-19T00:45:00
چنین انسانی‌ بی‌ هیچ مشکلی در هستی‌ در هماهنگی کامل حضور دارد و این معرفی‌ کوتاه و جامعی از انسان است و گفتن بیشتر لازم نیست و شاعر سخن را کوتاه می‌‌کند زیرا وقتی قوانین بازی را می‌‌داند بهتر است که نقش خود را در پهنه هستی‌ ایفا کند به ویژه که این بازی بسیار خوش آیند و فرح بخش و سازنده و گسترده است و احساس آن مانند احساس سرشار بلبلی زیبا و خوش آهنگ است که در میان گل‌های رنگارنگ گلزار همیشه بهاری این سو و آن سو می‌‌پرد و چهچه خود را همه جا می‌‌پراکند