مولانا:تا با تو قرین شدهست جانم هر جا که روم به گلستانم
❈۱❈
تا با تو قرین شدهست جانم
هر جا که روم به گلستانم
تا صورت تو قرین دل شد
بر خاک نیم بر آسمانم
❈۲❈
گر سایه من در این جهان است
غم نیست که من در آن جهانم
من عاریهام در آن که خوش نیست
چیزی که بدان خوشم من آنم
❈۳❈
در کشتی عشق خفتهام خوش
در حالت خفتگی روانم
امروز جمادها شکفتهست
امروز میان زندگانم
❈۴❈
چون علم بالقلم رهم داد
پس تخته نانبشته خوانم
چون کان عقیق در گشادهست
چه غم که خراب شد دکانم
❈۵❈
زان رطل گران دلم سبک شد
گر دل سبک است سرگرانم
ای ساقی تاج بخش پیش آ
تا بر سر و دیدهات نشانم
❈۶❈
جز شمع و شکر مگوی چیزی
چیزی بمگو که من ندانم
کامنت ها