گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:گر گمشدگان روزگاریم ره یافتگان کوی یاریم

❈۱❈
گر گمشدگان روزگاریم ره یافتگان کوی یاریم
گم گردد روزگار چون ما گر آتش دل بر او گماریم
❈۲❈
نی سر ماند نه عقل او را گر ما سر فتنه را بخاریم
این مرگ که خلق لقمه اوست یک لقمه کنیم و غم نداریم
❈۳❈
تو غرقه وام این قماری ما وام گزار این قماریم
جانی مانده‌ست رهن این وام جان را بدهیم و برگزاریم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۵۷۲

تصاویر

کامنت ها

مهرداد داوری دولت آبادی
2020-07-01T21:02:43
ما وام‌گزارِ این قُماریمدر حقیقت جان ما غرضی است که با پس دادن آن می توانیم ویزای !جهان بعد را بگیریمو چه نیکو اگر این غرض را با جان و دل برگردانیم
مهرداد داوری دولت آبادی
2020-07-01T21:04:33
ما وام‌گزارِ این قُماریمدر حقیقت جان ما غرضی است که با پس دادن آن می توانیم از این جهان عبور کنیم و ویزای جهان بعد را بگیریم!و چه نیکو اگر این غرض را با جان و دل برگردانیم.
nabavar
2020-07-01T21:26:02
گرامی مهردادشاید منظور شما قرض باشد به مانای وامورنه از نوشته ی شما چیزی عایدم نشد
مهرداد داوری دولت آبادی
2020-07-03T03:47:04
با پوزش قرض صحیح است.
مهرداد داوری دولت آبادی
2020-07-03T04:03:02
بیت چهارم:این مرگ که خلق لقمه اوستیک لقمه کنیم و غم نداریمدر واقع مولانا مرگ را شروعی دیگر می داند.
Hamid Azhdehfar
2019-02-21T04:53:38
مولانا در نسبت با مرگ دلیر است ، خواننده است ، بی صبر است ، رستم است ، بی باک است ،نمیترسد و بسیار مشتاق است ، او میفرماید :مرگ اکر مرد است آید پیش منتا کشم خوش در کنارش تنگ تنگمولانا مرگ را آغازی دیگر میدانداو میگوید ما چون نمیدانیم و نمی بینیم دلیل بر این نیست که چیزی وجود ندارد، بلکه شاید از ازدیاد ما نمی بینیم.