گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم آنک خم را ساخت هم او می شناسد خوی خم

❈۱❈
من سر خم را ببستم باز شد پهلوی خم آنک خم را ساخت هم او می شناسد خوی خم
کوزه‌ها محتاج خم و خم‌ها محتاج جو در میان خم چه باشد آنچ دارد جوی خم
❈۲❈
مستیان بس پدید و خمشان را کس ندید عالمی زیر و زبر پیچان شده از بوی خم
گر نبودی بوی آن خم در دماغ خاص و عام پس به هر محفل چرا دارند گفت و گوی خم
❈۳❈
بوی خمش خلق را در کوزه فقاع کرد شد هزاران ترک و رومی بنده و هندوی خم
جادوی بر خم نشیند می دواند شهر شهر جادوان را ریش خندی می کند جادوی خم
❈۴❈
در سر خود پیچ ای دل مست و بیخود چون شراب همچنین می رو خراب از بوی خم تا روی خم
تا ببینی ناگهان مستی رمیده از جهان نزد خم ای جان عمم که منم خالوی خم
❈۵❈
روی از آن سو کن کز این سو گفت و گو را راه نیست چون ز شش سو وارهیدی بازیابی سوی خم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۵۸۸

تصاویر

کامنت ها