گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چو یکی ساغر مردی ز خم یار برآرم دو جهان را و نهان را همه از کار برآرم

❈۱❈
چو یکی ساغر مردی ز خم یار برآرم دو جهان را و نهان را همه از کار برآرم
ز پس کوه برآیم علم عشق نمایم ز دل خاره و مرمر دم اقرار برآرم
❈۲❈
ز تک چاه کسی را تو به صد سال برآری من دیوانه بی‌دل به یکی بار برآرم
چو از آن کوه بلندم کمر عشق ببندم ز کمرگاه منافق سر زنار برآرم
❈۳❈
بر من نیست من و ما عدمم بی‌سر و بی‌پا سر و دل زان بنهادم که سر از یار برآرم
به تو دیوار نمایم سوی خود در بگشایم به میان دست نباشد در و دیوار برآرم
❈۴❈
تا چه از کار فزایی سر و دستار نمایی که من از هر سر مویی سر و دستار برآرم
تو ز بی‌گاه چه لنگی ز شب تیره چه ترسی که من از جانب مغرب مه انوار برآرم
❈۵❈
تو ز تاتار هراسی که خدا را نشناسی که دو صد رایت ایمان سوی تاتار برآرم
هله این لحظه خموشم چو می عشق بنوشم زره جنگ بپوشم صف پیکار برآرم
❈۶❈
هله شمس الحق تبریز ز فراق تو چنانم که هیاهوی و فغان از سر بازار برآرم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۶۰۹

تصاویر

کامنت ها

کسری یک
2017-02-18T16:14:54
در این بیت:ز تک چاه کسی را تو به صد سال برآریز ته چاه صحیح است: لطفا تصحیح کنید.
شهلا
2018-08-13T00:05:53
در بیت هشتم: تو زبیگانه چه لنگی؟ زشب تیره چه ترسی؟