گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:دیده از خلق ببستم چو جمالش دیدم مست بخشایش او گشتم و جان بخشیدم

❈۱❈
دیده از خلق ببستم چو جمالش دیدم مست بخشایش او گشتم و جان بخشیدم
جهت مهر سلیمان همه تن موم شدم وز پی نور شدن موم مرا مالیدم
❈۲❈
رای او دیدم و رای کژ خود افکندم نای او گشتم و هم بر لب او نالیدم
او به دست من و کورانه به دستش جستم من به دست وی و از بی‌خبران پرسیدم
❈۳❈
ساده دل بودم و یا مست و یا دیوانه ترس ترسان ز زر خویش همی‌دزدیدم
از ره رخنه چو دزدان به رز خود رفتم همچو دزدان سمن از گلشن خود می چیدم
❈۴❈
بس کن و راز مرا بر سر انگشت مپیچ که من از پنجه پیچ تو بسی پیچیدم
شمس تبریز که نور مه و اختر هم از اوست گر چه زارم ز غمش همچو هلال عیدم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۶۲۸

تصاویر

کامنت ها

امین کیخا
2013-04-25T23:33:22
نای از ان نماد ادمیست ،که عاشق پروردگار ست که نای از تو تهیست و منی و خویشتن خواهی ندارد و هرانچه در ان میدمند ان را مینالد و مولانا خود را در دست پروردگار چنین میبیند
nknown
2013-04-25T20:28:09
"...که من از پنجه پیچ تو بسی پیچیدم"میشه اینو توضیح بدین؟
زیبا روز
2019-07-23T22:35:42
بس کن و راز مرا بر سر انگشت مپیچکه من از پنجۀ پیچ تو بسی پیچیدممی فرماید این همه مرا و وجودم را بر سر انگشتان خودت تاب مده .مرا اینقدر از این حالت به آن حالت مپیچان و بازیم مده .زیرا که من تا اکنون هم از پیچ پنجه های تو بسی گونه گون گشتم . پنجه پیج ، اضافۀ مقلوب است .
Rasoul
2018-02-16T20:45:46
شهریار رومی خواننده خوش صدا این شعرو در البوم فقط نفس بسیار زیبا اجرا کرده