مولانا:گر تو خواهی که تو را بیکس و تنها نکنم وامقت باشم هر لحظه و عذرا نکنم
❈۱❈
گر تو خواهی که تو را بیکس و تنها نکنم
وامقت باشم هر لحظه و عذرا نکنم
این تعلق به تو دارد سر رشته مگذار
کژ مباز ای کژ کژباز مکن تا نکنم
❈۲❈
گفتهای جان دهمت نان جوین می ندهی
بیخبر دانیم ار هیچ مکافا نکنم
گوش تو تا بنمالم نگشاید چشمت
دهمت بیم مبارات تو اما نکنم
❈۳❈
متفرق شود اجزای تو هنگام اجل
تو گمان برده که جمعیت اجزا نکنم
منشی روز و شبم نیست شود هست کنم
پس چرا روز تو را عاقبت انشا نکنم
❈۴❈
هر دمی حشر نوستت ز ترح تا به فرح
پس چرا صبر تو را شکر شکرخا نکنم
هر کسی عاشق کاری ز تقاضای من است
پس چه شد کار جزا را که تقاضا نکنم
❈۵❈
تا ز زهدان جهان همچو جنینت نبرم
در جهان خرد و عقل تو را جا نکنم
گلشن عقل و خرد پرگل و ریحان طری است
چشم بستی به ستیزه که تماشا نکنم
❈۶❈
طبل باز شهم ای باز بر این بانگ بیا
پیش از آن که بروم نظم غزلها نکنم
کامنت ها