گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آتشی نو در وجود اندرزدیم در میان محو نو اندرشدیم

❈۱❈
آتشی نو در وجود اندرزدیم در میان محو نو اندرشدیم
نیک و بد اندر جهان هستی است ما نه نیکیم ای برادر نی بدیم
❈۲❈
هر چه چرخ دزد از ما برده بود شب عسس رفتیم و از وی بستدیم
ما یکی بودیم با صد ما و من یک جوی زان یک نماند و ما صدیم
❈۳❈
از خودی نارفته نتوان آمدن از خودی رفتیم وانگه آمدیم
قد ما شد پست اندر قد عشق قد ما چون پست شد عالی قدیم
❈۴❈
پیشه مردی ز حق آموختیم پهلوان عشق و یار احمدیم
بیست و نه حرف است بر لوح وجود حرف‌ها شستیم و اندر ابجدیم
❈۵❈
سعد شمس الدین تبریزی بتافت وز قران سعد او ما اسعدیم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۶۶۹

تصاویر

کامنت ها

همایون
2020-12-09T08:57:21
با سپاس از توضیح و تصحیح شما جناب ادیب نیا، هدف پالایش نوشتار فارسی است، الف و لام عربی هیچ نقشی در زبان ما ندارد و میتوان آنرا حذف نمود و از ادامه یک روش قدیمی جلوگیری کرد، جلال دین دقیقن همان معنی جلال الدین به زبان عربی است، و تغییری در معنی پیش نمی آورد بلکه بر زیبایی نوشته می افزاید و از صورت عربی بیرون می آید.هم نیک و هم بد در هستی هست چون هستی اصلن نیک و بد را جدا نمی کند، ماهم با نیک و بد کاری نداریم بلکه با نو و کهنه کار داریمچرخ و روزگار که همان مذهب و حکومت است با تعریفِ نیک و بد همه توانایی ها و آفرینندگی ما را از ما دزدیده است،
دکتر محمد ادیب نیا
2020-06-08T04:03:00
سلام آقا همایوناین کلمات؛ شمس الدین، جلال الدین،حسام الدین، نورالدین، جمال الدین، کمال الدین، نجم الدین، غیاث الدین، محی الدین و مانند اینها از القاب بزرگی بوده که بزرگان قدمای علم و ادب و عرفان به هر کس نمی دادند. گویا حکایت از مدارج علمی و مقامات عرفانی آنان می کرده است، پس چه خوب و شایسته است آنها را درست ادا کنیم و حق آن بزرگان را لااقل در گفتار رعایت نماییم... زنده و پایدار باشید.
روفیا
2017-08-15T18:51:08
الحق و الانصاف از ناب ترین سروده های مولویست
همایون
2019-01-12T01:09:05
راه پهلوانی که ریشه در فرهنگ ایران دارد اکنون به زیبائی با عرفان و رازورزی انسان در هم می‌‌آمیزد جلال دین فنا را در دوست تجربه می‌‌کند فنا شدن در دوست و جدا شدن از فردیت بزرگترین سعادت انسان است که با انسان صورت می‌‌گیردمکتب جلال دین فرضی و تئوری نیست بلکه او توانسته است آن را بیازماید و چندین بار نیز تکرار کندو این پیام را به همه برساند که فنا یعنی‌ فنای در دوست که انسان است و هماهنگ شدن با دوست که انسان است نه هیچ پدیده موهوم دیگری، و خوش به سعادت آن کس که در زندگی‌ بتواند به این مهم دست یابد جلال دین با وجود خود این امکان را برای همه پدید آورده است که اگر شانس این را ندارند که به یک دوست زنده برسند پس در دریای وجود او که زنده جاوید است غرق گردندکه این امکان از ابتدای آفرینش پدید آمده است ولی با شمس و جلال دین به زندگی‌ انسان رسیده و همگانی شده است همان گونه که الف که بیاید بقیه حروف بدنبال آن می‌‌آید