گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:عالم گرفت نورم بنگر به چشم‌هایم نامم بها نهادند گر چه که بی‌بهایم

❈۱❈
عالم گرفت نورم بنگر به چشم‌هایم نامم بها نهادند گر چه که بی‌بهایم
زان لقمه کس نخورده‌ست یک ذره زان نبرده‌ست بنگر به عزت من کان را همی‌بخایم
❈۲❈
گر چرخ و عرش و کرسی از خلق سخت دور است بیدار و خفته هر دم مستانه می برآیم
آن جا جهان نور است هم حور و هم قصور است شادی و بزم و سور است با خود از آن نیایم
❈۳❈
جبریل پرده دار است مردان درون پرده در حلقه شان نگینم در حلقه چون درآیم
عیسی حریف موسی یونس حریف یوسف احمد نشسته تنها یعنی که من جدایم
❈۴❈
عشق است بحر معنی هر یک چو ماهی در بحر احمد گهر به دریا اینک همی‌نمایم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۷۰۰

تصاویر

کامنت ها

مسعود
2014-08-25T12:25:26
جهت رفع اشکال وزنی ، بیت آخر به شکل زیر پیشنهاد می شود:عشق است بحر معنی هر یک چو ماهی ِ بحراحمد گهر به دریا اینک همی‌نمایم
ناشناس
2014-05-19T16:24:23
مگر همه جا نام مولوی را جلال الدین نمی نویسند ؟ چگونه است که او خود را بها می نامد؟
سمیه
2014-05-19T16:27:01
بیت آخر اشکال وزنی دارد
حمید سامانی
2020-03-24T17:34:18
ناشناس، نامم بها بدادند به معنای ارزش قائل شدن و ارج نهادن است
ناصر از آنکارا
2019-02-18T20:16:26
سلامدر کتاب ده جلدی فروزانفرایشان در رابطه با بیت آخر و با اشاره به نسخه های متفاوت ، چند شکل دیگر را نوشته اند از جمله :در نسخه چت ( چستر بیتی ) :عشق است بحر معنی ، هر یک در او چو ماهی