گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:من آن شب سیاهم کز ماه خشم کردم من آن گدای عورم کز شاه خشم کردم

❈۱❈
من آن شب سیاهم کز ماه خشم کردم من آن گدای عورم کز شاه خشم کردم
از لطفم آن یگانه می خواند سوی خانه کردم یکی بهانه وز راه خشم کردم
❈۲❈
گر سر کشد نگارم ور غم برد قرارم هم آه برنیارم از آه خشم کردم
گاهم فریفت با زر گاهم به جاه و لشکر از زر چو زر بجستم وز جاه خشم کردم
❈۳❈
ز آهن ربای اعظم من آهنم گریزان وز کهربای عالم من کاه خشم کردم
ما ذره‌ایم سرکش از چار و پنج و از شش خود پنج و شش کی باشد ز الله خشم کردم
❈۴❈
این را تو برنتابی زیرا برون آبی گر شبه آفتابی ز اشباه خشم کردم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۷۰۳

تصاویر

کامنت ها

Suri Dalir
2019-03-08T10:49:12
آقا رضا سلام منظور از چار٬ چهار عنصر (آب و آتش خاک و باد) از پنج ٬ پنج حس (بینایی ٬ شنوایی ٬ بویایی ٬ چشایی و لامسه) و از شش ٬ مشرق ٬ مغرب ٬ شمال ٬ جنوب ٬ بالا و پایین است (مثلاً در غزل دیگری میگوید : شش جهت حمام و روزن لامکان) .« زالله خشم کردم » نهایت بزرگ بینی انسان است حتی یک قدم از «بار دیگر از ملک پران شوم / آن چه اندر وهم ناید آن شوم» فراتر رفته. اگر وقت کردید مقاله من (Abusing Rumi , discourse Philosophical) را بخوانید. البته به زبان انگلیسی است . خواستید سعی میکنم سلسله مقالاتم با عنوان ویژگیهای حماسی دیوان شمس را در فیسبوک میگذارم.
رضا
2018-11-03T03:27:36
سلام. دوستان لطفا معنی این شعر بخصوص سه بیت آخر رو بفرمایید که استفاده کنیم. تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که خشم کردم رو روی برگرداندن و چیزای نزدیک به اون معنی کنم اینطوری معنی کلی همه ی ابیات حدودا مشخص میشه مصرع دوم بیت چهارم هم به طور واضح موضوع های عرفانی معمول توش مشخصه که میگه وقتی عزت و جلال رو از خدا خواستم از جاه و مقام دنیایی روی بر گردوندم اما سه بیت آخر فکر میکنم اشاره به موضاعاتی داره که من آشنایی ندارم آهنربای اعظم و چهار و پنج و شش و خشم از الله رو ممنون میشم بگید منظور چی بوده ببخشید که جسارت کردم حاشیه به این ضعیفی نوشتم دیدم بهتر از هیچیه حداقل
سورنا
2018-01-25T12:43:30
این شعر توسط محسن نامجو در قطعه ای به نام خشم کردم به زیبایی اجرا شده است.
Ouchen
2021-07-20T14:57:59.3525443
  💜‼️⛔مراقب باشید! این غزل مهیب و ویرانگر است! #مولانا در این غزل نه تنها تمام قواعد ذهنی مخاطب را به هم می‌ریزد بلکه او را در تنگنایی ذهنی قرار می‌دهد که اندیشه کردن درباره ی آن کار چندان آسانی نیست. #مولانا در این غزل حتی پای را از حالات روحی خودش نیز فراتر می‌گذارد، در بخش ۱۸۷ دفتر سوم مثنوی فرموده بود: بار دیگر از ملک قربان (پّران)شوم آنچه اندر وهم ناید آن شوم اما در این غزل مقام خود را از این هم بالاتر می‌بیند. شروع غزل مثل همیشه است، توفانی و در هم کوبنده، این‌جا دیگر خبری از پند و اندرز یا حتی کشف اسرار دم دستی عرفان نیست، اینجا نهایت اسرار را بروز می‌دهد و این کار را در نهایت اقتدار انجام میدهد.هدف فقط نشان دادن مقام والای انسان است. قبلاً مقام خود را بالاتر از فرشته و هم وزن خدا گفته بود اما اینجا این #مولانا ست که با خدا در کشاکش و نبرد است و حتی بر او خشم می‌گیرد، البته که منظور این نیست که خود را برتر از خدا بداند بلکه میخواهد به مخاطب بفهماند که انسان تا آنجا می‌تواند به رشد معنوی برسد که همنشین و مصاحب خدا شود. در بیت دوم و سوم غزل می‌فرماید که یار و نگارم به دیده ی لطف مرا به منزلش می‌خواند اما من دوری راه را بهانه کردم و بر راه خشم گرفتم اما اگر نگارم از من روی بگرداند و در اندوه غرقه شوم باز هم شکایتی نخواهم داشت چرا که بر آه و شکایت هم خشم گرفته ام. سپس در بیت ششم این گونه ادامه میدهد که: هر چند به ظاهر ذره ای بیش نیستم اما همین ذره ی ناچیز بر چهار عنصر و حواس پنج‌گانه و جهات شش گانه (در معنای چار و پنج و شش اختلاف نظر بسیار است و این تنها یکی از آن نظرهاست،اما در درک معنی کمک میکند) خشم گرفته، و ادامه می‌دهد که چار و پنج و شش مهم نیست چرا که این ذره ی کوچک بر الله خشم گرفته است. تک تک واژه های این غزل نهایت سرگشتگی و شیدایی و عشق #مولانا به معشوق را به زیباترین شکل ممکن بیان می‌کند و هم اینجاست که از جلال و بزرگی #جلال_الدین مو بر تن راست می‌شود و لرزه بر اندام می‌افتد. #مولانا که بود و چه کرد و چه گفت؟ تنها پروردگارش می‌داند. پی نوشت:این نوشته فقط درک شخصی من از این غزل است نه بیشتر.