گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم با چشم تو ز باده و خمار فارغیم

❈۱❈
با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم با چشم تو ز باده و خمار فارغیم
خانه گرو نهاده و در کوی تو مقیم دکان خراب کرده و از کار فارغیم
❈۲❈
رختی که داشتیم به یغما ببرد عشق از سود و از زیان و ز بازار فارغیم
دعوی عشق وانگه ناموس و نام و ننگ ما ننگ را خریده و از عار فارغیم
❈۳❈
غم را چه زهره باشد تا نام ما برد دستی بزن که از غم و غمخواره فارغیم
ای روترش که کاله گران است چون خرم بگذر مخر که ما ز خریدار فارغیم
❈۴❈
ما را مسلم آمد شادی و خوشدلی کز باد و بود اندک و بسیار فارغیم
بررفت و برگذشت سر ما ز آسمان کز ذوق عشق از سر و دستار فارغیم
❈۵❈
ما لاف می زنیم و تو انکار می کنی ز اقرار هر دو عالم و ز انکار فارغیم
مشتی سگان نگر که به هم درفتاده‌اند ما سگ نزاده‌ایم و ز مردار فارغیم
❈۶❈
اسرار تو خدای همی‌داند و بس است ما از دغا و حیلت و مکار فارغیم
درسی که عشق داد فراموش کی شود از بحث و از جدال و ز تکرار فارغیم
❈۷❈
پنهان تو هر چه کاری پیدا بروید آن هر تخم را که خواهی می کار فارغیم
آهن ربای جذب رفیقان کشید حرف ور نی در این طریق ز گفتار فارغیم
❈۸❈
با نور روی مفخر تبریز شمس دین از شمس چرخ گنبد دوار فارغیم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۷۱۰

تصاویر

کامنت ها

ندا
2016-02-12T18:04:53
در بیت پنجم، غمخوار صحیح است و نه غمخواره