گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:امشب جان را ببر از تن چاکر تمام تا نبود در جهان بیش مرا نقش و نام

❈۱❈
امشب جان را ببر از تن چاکر تمام تا نبود در جهان بیش مرا نقش و نام
این دم مست توام رطل دگر دردهم تا بشوم محو تو از دو جهان والسلام
❈۲❈
چون ز تو فانی شدم و آنچ تو دانی شدم گیرم جام عدم می کشمش جام جام
جان چو فروزد ز تو شمع بروزد ز تو گر بنسوزد ز تو جمله بود خام خام
❈۳❈
این نفسم دم به دم درده باده عدم چون به عدم درشدم خانه ندانم ز بام
چون عدمت می فزود جان کندت صد سجود ای که هزاران وجود مر عدمت را غلام
❈۴❈
باده دهم طاس طاس ده ز وجودم خلاص باده شد انعام خاص عقل شد انعام عام
موج برآر از عدم تا برباید مرا بر لب دریا به ترس چند روم گام گام
❈۵❈
دام شهم شمس دین صید به تبریز کرد من چو به دام اندرم نیست مرا ترس دام

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۷۱۶

تصاویر

کامنت ها

..
2019-07-22T17:57:20
موج برآر از عدمتا برباید مرا..
رضا از کرمان
2021-12-19T13:52:43.6818141
سلام  برای اولین بار بنده  با فعل بروزیدن در این غزل  آشنا شدم و معنی آن در لغتنامه دگرگون شدن نوشته شده ولی بنظرم در اینجا معنای دیگری دارد  لطفا دوستان راهنمایی بفرمایند  (بیت چهارم )  شاد وخرم باشید 
رضا از کرمان
2021-12-21T10:59:45.7988838
سلام  اگه جای بروزد وفروزد جابجا بشه شعر معنای بهتری پیدا میکنه  ومعنی شعر این میشه اگه جان من از تو دگرگون بشه شمع جان من ( حالا مثلا خرد انسانی ) از تو فروزان میشه  واگر بدین طریق نسوزه  خام خواهد ماند  . منتظر نظر حضرات محترم هستم .  شاد وخرم باشید.