گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم ز شرط‌ها بگذشتیم و رایگان کردیم

❈۱❈
اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم ز شرط‌ها بگذشتیم و رایگان کردیم
اگر چه یک طرف از آسمان زمینی شد نه پاره پاره زمین را هم آسمان کردیم
❈۲❈
اگر چه بام بلندست آسمان مگریز چه غم خوری ز بلندی چو نردبان کردیم
پرت دهیم که چون تیر بر فلک بپری اگر ز غم تن بیچاره را کمان کردیم
❈۳❈
اگر چه جان مدد جسم شد کثیفی یافت لطافتش بنمودیم و باز جان کردیم
اگر تو دیوی ما دیو را فرشته کنیم وگر تو گرگی ما گرگ را شبان کردیم
❈۴❈
تو ماهیی که به بحر عسل بخواهی تاخت هزار بارت از آن شهد در دهان کردیم
اگر چه مرغ ضعیفی بجوی شاخ بلند بر این درخت سعادت که آشیان کردیم
❈۵❈
بگیر ملک دو عالم که مالک الملکیم بیا به بزم که شمشیر در میان کردیم
هزار ذره از این قطب آفتابی یافت بسا قراضه قلبی که ماش کان کردیم
❈۶❈
بسا یخی بفسرده کز آفتاب کرم فسردگیش ببردیم و خوش روان کردیم
گر آب روح مکدر شد اندر این گرداب ز سیل‌ها و مددهاش خوش عنان کردیم
❈۷❈
چرا شکفته نباشی چو برگ می لرزی چه ناامیدی از ما که را زیان کردیم
بسا دلی که چو برگ درخت می لرزید به آخرش بگزیدیم و باغبان کردیم
❈۸❈
الست گفتیم از غیب و تو بلی گفتی چه شد بلی تو چون غیب را عیان کردیم
پنیر صدق بگیر و به باغ روح بیا که ما بلی تو را باغ و بوستان کردیم
❈۹❈
خموش باش که تا سر به سر زبان گردی زبان نبود زبان تو ما زبان کردیم

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۷۲۹

تصاویر

کامنت ها

آرش ثروتیان
2021-08-27T11:40:49.473539
پنیر صدق بگیر و به باغ روح بیا که ما بلی تو را باغ و بوستان کردیم معنی و مصداق «پنیر صدق» در هیچ کدام از فرهنگها یافت نشد. ظاهراً تناسبی هم با موضوع ندارد. بنده احتمال می دهم  «پذیر صدق» بوده که در کتابت آن ذال به یا چسبیده و در استنساخهای بعدی ، پذیر تبدیل به پنیر شده است. از این گونه پیش آمدها در نسخ قدیمی ناممکن نیست و مصادیق دیگر می توان یافت.آرش ثروتیان5 شهریور 1400  
عباس جنت
2023-02-11T05:23:04.3119405
تفسیر غزل شماره ۱۷۲۹ مولانا در این غزل مولانا اثر تربیت پیمبران الهی برای رسیدن مقام والای انسان را نشان میدهد اگر چه شرط نهادیم و امتحان کردیم/ز شرط‌ها بگذشتیم و رایگان کردیم پیروان ادیان گذشته برای ایمانشان مجبور به اطاعت شرایط سختی‌ بودند مثل خواندن نماز و دعا بکرات و روزه‌های سخت اعتکاف در معابد و گذشتن از تمام لذات دنیوی. ولی‌ بسیاری از این شروط برداشته شد . اگر چه یک طرف از آسمان زمینی شد/نه پاره پاره زمین را هم آسمان کردیم گر چه روح  از آسمان به کالبد انسان دمیده شد ولی‌ انسان بخاطر این روح آسمانی میشود  اگر چه بام بلندست آسمان مگریز/چه غم خوری ز بلندی چو نردبان کردیم اگر چه رسیدن به آسمان سخت بنظر میاید ولی‌  با دو قدم طی‌ میشود پرت دهیم که چون تیر بر فلک بپری/اگر ز غم تن بیچاره را کمان کردیم پر خرد و دنایی است اگر چه جان مدد جسم شد کثیفی یافت/لطافتش بنمودیم و باز جان کردیم روح جسم را از الودگی پاک مینماید اگر تو دیوی ما دیو را فرشته کنیم/وگر تو گرگی ما گرگ را شبان کردیم مظاهر ظهور الهی با تعالیمشان دیو را فرشته و گرگ را شبان میکنند تو ماهیی که به بحر عسل بخواهی تاخت/هزار بارت از آن شهد در دهان کردیم تعالیم شیرین چون عسل الهی در طول هزاران سال برای راهنمایی بشر نازل شده اگر چه مرغ ضعیفی بجوی شاخ بلند/بر این درخت سعادت که آشیان کردیم نظر به ضعف خود مکن به بلندی مقامت نظر کن بگیر ملک دو عالم که مالک الملکیم/بیا به بزم که شمشیر در میان کردیم یکی‌ از اسما پروردگار مالک الملک است و چون خداوند انسان را به صورت و مثال خودش آفریده پس انسان هم میتواند مالک الملک باشد و هر چه که در این دنیا و آن دنیا است برای ما آفریده شده گر آب روح مکدر شد اندر این گرداب/ز سیل‌ها و مددهاش خوش عنان کردیم امتحانات، مشکلات این دنیا همراه با فضل خدا سبب شفافیت و پاکی روح میشوند چرا شکفته نباشی چو برگ می لرزی/چه ناامیدی از ما که را زیان کردیم از فضل پروردگار ناامید مشو بسا دلی که چو برگ درخت می لرزید/به آخرش بگزیدیم و باغبان کردیم چه بسا افرا ضعف که قدرت خداوند آنها را مربیان بشر کرد الست گفتیم از غیب و تو بلی گفتی/چه شد بلی تو چون غیب را عیان کردیم اشاره به آیه مبارک "الست بربکم" قرآن مجید است که خداوند پرسید من پروردگار تو هستم جواب شنید بلی حال میپرسد اگر بلی گفتی‌ چرا به گناه آلوده شدی پنیر صدق بگیر و به باغ روح بیا/که ما بلی تو را باغ و بوستان کردیم راه صدق و راستی‌ پیشه کن که بخاطر بلی تو بهشت را بتو میدهم خیلی‌‌ها معتقدند که "پذیر صدق"  درست است نه "پنیر صدق" چون بیشتر در اینجا معنی‌ میدهد خموش باش که تا سر به سر زبان گردی/زبان نبود زبان تو ما زبان کردیم سکوت کن تا من بتو زبان معنوی بدم زبان مادی زبان نیست من بتو زبان معنوی دادم و هرچه میگویی از من داری
آرش ثروتیان
2023-06-28T20:29:49.910719
جناب آقای جنت فرموده‌اید :خیلی‌‌ها معتقدند که "پذیر صدق"  درست است نه "پنیر صدق" بنده در چاپهای دیوان کبیر و نسخ اینترنت همه جا پنیر صدق دیدم  و به گمانم نخستین کسی هستم که پذیر صدق را پیشنهاد کردم. علاقه‌مندم بدانم اگر خیلی‌ها چنین اعتقادی داشته‌اند کجا مطرح کرده‌اند؟