مولانا:ای دل رفته ز جا بازمیا به فنا ساز و در این ساز میا
❈۱❈
ای دل رفته ز جا بازمیا
به فنا ساز و در این ساز میا
روح را عالم ارواح به است
قالب از روح بپرداز میا
❈۲❈
اندر آبی که بدو زنده شد آب
خویش را آب درانداز میا
آخر عشق به از اول اوست
تو ز آخر سوی آغاز میا
❈۳❈
تا فسرده نشوی همچو جماد
هم در آن آتش بگداز میا
بشنو آواز روانها ز عدم
چو عدم هیچ به آواز میا
❈۴❈
راز کآواز دهد راز نماند
مده آواز تو ای راز میا
کامنت ها