گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من از آن شادی بیاید جان نهان افتد به پای من

❈۱❈
چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من از آن شادی بیاید جان نهان افتد به پای من
وگر روزی در آن خدمت کنم تقصیر چون خامان شود دل خصم جان من کند هجران سزای من
❈۲❈
سحرگاهان دعا کردم که این جان باد خاک او شنیدم نعره آمین ز جان اندر دعای من
چگونه راه برد این دل به سوی دلبر پنهان چگونه بوی برد این جان که هست او جان فزای من
❈۳❈
یکی جامی به پیش آورد من از ناز گفتم نی بگفتا نی مگو بستان برای اقتضای من
چو از صافش چشیدم من مرا درداد یک دردی یکی دردی گران خواری که کامل شد صفای من

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۸۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

همایون
2022-09-10T07:15:37.9695772
دل، یک حس است که یک موجود زنده را به موجود زنده دیگر و به عبارتی به زندگی ارتباط می دهد ساده ترین ارتباط بستگی و وابستگی است که به آن دلبستگی یا علاقمندی می‌شود گفت، میان فرزند و پدر و مادر و یا میان مرد و زن و یا دیگران بعد از آن دلسپردگی و نگهداری و پرستاری است که شدت بیشتری دارد مرحله بالا تر دلدادگی است که دل شما دیگر در دست و کنترل شما نیست بلکه جای دیگری است جان انسان به همین میزان کم و زیاد می‌شود و کوشش و توان ما را بالا میبرد حس دل قوت جان است  فکر انسان نیز صاف تر و روشن تر می‌شود  فکر روشن و صاف را با واژه مستی و هشیاری بیان می‌کنیم  هوشیاری موقعی لازم است که با مسائل روبرو هستیم انسان دلداده تکلیفش روشن است و مستی میخواهد تا دلدادگی را افزون کند و جان و تلاشش گسترش یابد و کارهای بزرگ‌تر و نو بکند و بر شکوه انسان و زندگی بیفزاید