مولانا:ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان وی حرص تو افزوده رو کم ترکوا برخوان
❈۱❈
ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان
وی حرص تو افزوده رو کم ترکوا برخوان
از اسپک و از زینک پربادک و پرکینک
وز غصه بیالوده رو کم ترکوا برخوان
❈۲❈
در روده و سرگینی باد هوس و کینی
ای غافل آلوده رو کم ترکوا برخوان
ای شیخ پر از دعوی وی صورت بیمعنی
نابوده و بنموده رو کم ترکوا برخوان
❈۳❈
منگر که شه و میری بنگر که همیمیری
در زیر یکی توده رو کم ترکوا برخوان
آن نازک و آن مشتک آن ما و من زشتک
پوسیده و فرسوده رو کم ترکوا برخوان
❈۴❈
رخ بر رخ زیبایان کم نه بنگر پایان
رخسار تو فرسوده رو کم ترکوا برخوان
گر باغ و سرا داری با مرگ چه پا داری
در گور گل اندوده رو کم ترکوا برخوان
❈۵❈
رفتند جهان داران خون خواره و عیاران
بر خلق نبخشوده رو کم ترکوا برخوان
تابوت کسان دیده وز دور بخندیده
وان چشم تو نگشوده رو کم ترکوا برخوان
❈۶❈
بس کن ز سخن گویی از گفت چه می جویی
ای بادبپیموده رو کم ترکوا برخوان
کامنت ها