مولانا:هر شب که بود قاعده سفره نهادن ما را ز خیال تو بود روزه گشادن
❈۱❈
هر شب که بود قاعده سفره نهادن
ما را ز خیال تو بود روزه گشادن
ای لطف تو را قاعده بر روزه گشایان
مانند مسیحا ز فلک مایده دادن
❈۲❈
چون قوت دل از مطبخ سودای تو باشد
باید به میان رفتن و در لوت فتادن
ما را هم از آن آتش دل آب حیات است
بر آتش دل شاد بسوزیم چو لادن
❈۳❈
کار حیوان است نه کار دل و جان است
در خاک بپوسیدن و از خاک بزادن
فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۸۹۲
صوتی یافت نشد!تصاویر
کامنت ها