گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:در این دم همدمی آمد خمش کن که او ناگفته می داند خمش کن

❈۱❈
در این دم همدمی آمد خمش کن که او ناگفته می داند خمش کن
ز جام باده خاموش گویا تو را بی‌خویش بنشاند خمش کن
❈۲❈
مزن تشنیع بر سلطان عشقش که او کس را نرنجاند خمش کن
اگر در آینه دم را بگیری تو را از گفت برهاند خمش کن
❈۳❈
ز گردش‌های تو می داند آن کس که گردون را بگرداند خمش کن
هر اندیشه که در دل دفن کردی یکایک بر تو برخواند خمش کن
❈۴❈
ز هر اندیشه مرغی آفریند در آن عالم بپراند خمش کن
یکی جغد و یکی باز و یکی زاغ که یک یک را نمی‌ماند خمش کن
❈۵❈
گر آن مه را نمی‌بینی ببینی چو چشمت را بپیچاند خمش کن
از این عالم و زان عالم مگو زانک به یک رنگیت می راند خمش کن

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۸۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها