گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:می گزید او آستین را شرمگین در آمدن بر سر کویی که پوشد جان‌ها حله بدن

❈۱❈
می گزید او آستین را شرمگین در آمدن بر سر کویی که پوشد جان‌ها حله بدن
آن طرف رندان همه شب جامه‌ها را می کنند تا ببینی روز روشن ما و من بی‌ما و من
❈۲❈
رومیانش جامه دزد و زنگیانش جامه دوز شاد باش ای جامه دزد و آفرین ای جامه کن
سرفرازی کار شمع و سرسپاری کار او شرط باشد هر دو کارش هر کی شد شمع لگن
❈۳❈
در سپردن هر کی زودتر در فروزش بیشتر سر بنه در زیر پای و دستکی بر هم بزن
چون درآرد ماه رویی دست خود در گردنت ترک کن سالوس را تو خویش را بر وی فکن
❈۴❈
تا بریزی و برویی آن زمان در باغ او روی گل بر روی گل هم یاسمن بر یاسمن
عاشقان اندرربوده از بتان روبندها زانک در وحدت نباشد نقش‌های مرد و زن
❈۵❈
بر سر گور بدن بین روح‌ها رقصان شده تا بدیده صد هزاران خویشتن بی‌خویشتن
زلف عنبرسای او گوید به جان لولیان خیز لولی تا رسن بازی کنیم اینک رسن
❈۶❈
مرتضای عشق شمس الدین تبریزی ببین چون حسینم خون خود در زهر کش همچون حسن

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۹۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

نازبانو
2015-09-29T21:38:32
، حضرت مولانا شمس را به علی مرتضی (ع) و خودش را به فرزندان گرانقدر ایشان تشبیه زیبایی کرده اند
ناشناس ناشناس
2015-09-29T22:10:28
ناز بانو، نمی دانستماین جامه دزد ، جامه کن که چون ماهرویی می یافت خویش بر وی می افکند و روبند بر می گرفت ، تا بدین پایه گستاخ بوده است. سپاس از روشنگریتان.