گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:اینک آن انجم روشن که فلک چاکرشان اینک آن پردگیانی که خرد چادرشان

❈۱❈
اینک آن انجم روشن که فلک چاکرشان اینک آن پردگیانی که خرد چادرشان
همچو اندیشه به هر سینه بود مسکنشان همچو خورشید به هر خانه فتد لشکرشان
❈۲❈
نظر اولشان زنده کند عالم را در نظر هیچ نگنجد نظر دیگرشان
ای بسا شب که من از آتششان همچو سپند بوده‌ام نعره زنان رقص کنان بر درشان
❈۳❈
گر تو بو می نبری بوی کن اجزای مرا بو گرفته‌ست دل و جان من از عنبرشان
ور تو بس خشک دماغی به تو بو می نرسد سر بنه تا برسد بر تو دماغ ترشان
❈۴❈
خود چه باشد تر و خشک حیوانی و نبات مه نبات و حیوان و مه زمین مادرشان
همه عالم به یکی قطره دریا غرقند چه قدر خورد تواند مگس از شکرشان

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۹۹۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

بهزاد علوی (باب)
2021-04-29T04:08:01
شه حسام الدین که نور انجم است ...ای ضیاء الحق حسام الدین راد اوستادان صفا را اوستادبنظر می آید که مولانا این غزل را دقیقا خطاب به و برای "شه حسام الدین" و دار و دسته او -- فتیان (اهل صفا) سروده