مولانا:به خدا گل ز تو آموخت شکر خندیدن به خدا که ز تو آموخت کمر بندیدن
❈۱❈
به خدا گل ز تو آموخت شکر خندیدن
به خدا که ز تو آموخت کمر بندیدن
به خدا چرخ همان دید که من دیدستم
ور نه دیدی ز چه بودیش به سر گردیدن
❈۲❈
گفتم ای نی تو چنین زار چرا می نالی
گفت خوردم دم او شرط بود نالیدن
گفتم ای ماه نو این جمله گداز تو ز چیست
گفت کاهش دهدم فایده بالیدن
❈۳❈
فایده زفت شدن در کمی و کاستن است
از پی خرج بود مکسبه‌ها ورزیدن
پر پروانه پی درک تف شمع بود
چونک آن یافت نخواهد پر و دریازیدن
❈۴❈
در فنا جلوه شود فایده هستی‌ها
پس نباید ز بلا گریه و درچغزیدن
پس خمش باش همی‌خور ز کمان‌هاش خدنگ
چون هنر در کمیت خواهد افزاییدن
فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۱۹۹۸
صوتی یافت نشد!تصاویر
کامنت ها