گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را می‌دان که دود گولخن هرگز نیاید بر سما

❈۱❈
چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را می‌دان که دود گولخن هرگز نیاید بر سما
ور خود برآید بر سما کی تیره گردد آسمان کز دود آورد آسمان چندان لطیفی و ضیا
❈۲❈
خود را مرنجان ای پدر سر را مکوب اندر حجر با نقش گرمابه مکن این جمله چالیش و غزا
گر تو کنی بر مه تفو بر روی تو بازآید آن ور دامن او را کشی هم بر تو تنگ آید قبا
❈۳❈
پیش از تو خامان دگر در جوش این دیگ جهان بس برطپیدند و نشد درمان نبود الا رضا
بگرفت دم مار را یک خارپشت اندر دهن سر درکشید و گرد شد مانند گویی آن دغا
❈۴❈
آن مار ابله خویش را بر خار می‌زد دم به دم سوراخ سوراخ آمد او از خود زدن بر خارها
بی صبر بود و بی‌حیل خود را بکشت او از عجل گر صبر کردی یک زمان رستی از او آن بدلقا
❈۵❈
بر خارپشت هر بلا خود را مزن تو هم هلا ساکن نشین وین ورد خوان جاء القضا ضاق الفضا
فرمود رب العالمین با صابرانم همنشین ای همنشین صابران افرغ علینا صبرنا
❈۶❈
رفتم به وادی دگر باقی تو فرما ای پدر مر صابران را می‌رسان هر دم سلامی نو ز ما

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۰

تصاویر

کامنت ها

میلادی رومی
2016-08-18T12:24:26
اساتید عزیز لطفا معنی "کولخن" را بیان کنند تا استفاده کینم در لغت نامه چیزی نبود.! :(
سیدمحمد۱
2016-08-18T13:07:39
میلادی جان با دو بار کلیک بر روی لغت ها معانی ظاهر می شوند کولخن ، همان گلخن است به مانای آتشگاه حمام ، تون حمام هم می گویند ، و تون تاب کسی ست که متصدی آتش حمام است . در قدیم قبل از کشف نفت ، حمام را با فضولات حیوانات و دیگر آتشگیر ها گرم می کردند . زنده باشی
میلادی رومی
2016-08-18T14:10:40
سید محمد بسیار تشکر.! ^_^
منص
2012-10-02T12:41:26
بهروز خان! مگه خودت جزو این ملت نیستی. مثل مار ابله خود را به خار نکوب.
بهروز
2012-01-27T23:52:25
ای بابا! این ملت اگر ذره ای صبر داشتند که اینقدر بدبختی نمیکشیدند بزن و بکش و بخر و قرض بگیر و دعوا کن و برو و بیا ...آخرش هم جز پشیمانی و ضرر هیچ چیز نصیبشان نمیشود ولی باز هم درس عبرت نمیگیرند جمع کن بساطت را و برای کسی این غزل پرمعنا را بخوان که جویی از عقل در کله اش باشد نه این ملت... لا اله الا الله دهنم را باز نکنم بهتر است !
امین کیخا
2013-05-09T00:46:15
با إبراز ناراحتی از بد وبیراهی که دوستان قبلی نوشتند، خارپشت زی ونده ای است نیکوکار در اوستا زیرا مار را که اهریمنی است تباه میکند به خارپشت ژوژک ، ریکاسه ، ریکاشه هم می گویند در متونی پیوسته( نظم) ان را خار تنها هم دیده ام
امین کیخا
2013-05-09T00:53:46
چالیش و چالش سعدی هم به کار برده است ولی به نظر ترکی می اید
امین کیخا
2013-05-09T00:52:32
در عربی ابله همان معنی فارسی را میدهد ، اما بلید هم معنی احمق را میدهد وخود احمق کاربرد دارد ، سخیف و نیز ساذج که فارسی است در عربی کاربرد دارد و سادگی را سذاجه می گویند
علی حسنی
2020-05-02T08:58:28
در این شعر مولانا مبارزه با اتفاقات را مطرح می کند، مبارزه با اتفاقات به دو صورت انجام می شود، اول اینکه می گوییم همه اتفاقات تقدیر و تدبیر الهی است و ما اختیاری نداریم و بایست خواست خدا را بپذیریم، دوم اینکه می گوییم، دنیا مثل پارکی است و من بایست نظم خود را در آن ایجاد کنم، و با عصبانیت،خشم، یا تدبیر خودمان می خواهیم اتفاقات را مدیریت کنیم تا در جهت اهداف ما واقع شوند،هر دو نوع برخورد با اتفاقات، واکنش است، اولی واکنش منفی، که از روی انفعال، ضعف است، و ما با اختیار، بی اختیاری را انتخاب می کنیم، و دومی واکنش مثبت، که فکر می کنیم هر قدر انرژی صرف کنیم و مبارزه کنیم، به همان قدر نتیجه می گیریم، هر دو نوع برخورد با اتفاقات، از روی واکنش مردود است، برای اینکه نتیجه تحلیل ذهنی و احساس است، و منطق و عقلی پشت این تصمیمات نیست،پشتوانه تصمیم واکنش نوع اول، فرض ذهنی است،و پشتوانه تصمیم دوم، احساس است، در مثال مولانا، پشتوانه تصمیم مار،ترس است،در مواجه با اتفاقات ، تحلیل های خود را خاموش کنیم، و اجازه ندهیم تحلیل های ذهنی ، و فرض به احساس و تصمیم تبدیل شوند، صبر کنیم تا از سکوت و عدم یا نا خود آگاه پیامی به ما برسد و آن را برای برخورد با اتفاقات استفاده کنیم،
آذر ،خانم معلم جغرافیا از اراک
2020-12-02T20:14:37
سپاس از همه ....ما کاربرهای غیرمتخصص خواهان دریافت تفسیر کامل شعر هستیم
محسن
2020-11-18T05:11:05
خوانش دوم توسط خانم اغلاط تلفظی چندی دارد
ز. ا.
2020-07-09T16:34:04
ضمن تشکر از فرمایشات جناب حسنی،همچنین یاداور میشود؛ در برنامه شماره 409 گنج حضور(آقای پرویز شهبازی) - مولوی، دیوان شمس ، غزل 20 به زیبایی شرح و بیان شده است. همچنین در تلگرام @GanjeHozourGhadimi نیز موجود است. موفق باشید.
رضا منصوری
2020-08-14T09:30:09
برنامه 29 گنج حضور
mehdi shiraz
2018-10-31T10:48:17
خارپشتی دم ماریراگرفت وگرد گشت وصبر کرد،مار از تیزی بگشت وجان بجای تن بدو تسلیم کرد.گربدیدی خارپشتی ازبلا،خود مپیچ بر او هلاشو تو تسلیم ومکن اندیشه درحکم خداصابران دارندحکم اولیا..
مهراب
2019-01-30T09:15:31
دود گولخن هرگز نیاید بر سمادر حمام های عمومی در قدیم برای اینکه کف حمام گرم باشد در زیر حمام راهروهایی کوتاه درست می کردند تا دود گلخن از آنجا عبور کند تا حمام گرم باشد.از آنجا که این راهروها خیلی کوتاه بودند به آنها گربه رو می گفتند.یعنی در حدی بود که یک گربه از ان عبور کند.این راهروها مثل کف خوابهای امروزی عمل می کرد.دود گلخن از طریق دودکش به آسمان نمی رفت.یک قسمت دیگر هم در حمامها بود بنام گاو رو که راهرویی طولانی بود که دلوهای بزرگی را به گاو می بستند و آنرا می کشیدند و به این طریق آب را از پایین به منبع آب بزرگی که در بالای حمام بود انتقال می دادند.
همایون
2018-04-03T02:57:40
غزل صبر صبر که می‌‌گویند نام درختی است که میوه‌ای تلخ دارد با تحمل کردن تفاوت دارد که این بی‌ تفاوتی و انفعال است ولی صبر ویژه صابران است که انجامی نیک را به انتظار می‌‌نشینند و در عین حال بی‌ آنکه تلاشی بی‌ هوده به خرج دهند مانند مرغی که بر تخمی نشسته است جوجه و ثمره‌ای زیبا را تماشا گرند و همه مستی و گرمی‌ و شور خود را صرف آن می‌‌کنند انگار که به کار خود و اندیشه خود و ارتباط خود با هستی‌ اطمینان کامل دارند، ما این شیوه را در ارتباط رستم و زال با سیمرغ می‌‌بینیم پهلوان همه تلاش و کوشش خود را در راه راستی‌ و رزم و بزم به جای می‌‌آورد و آنگاه که در گرفتاری و تنگنایی قرار می‌‌گیرد به پشتیبانی و یاری سیمرغ دل می‌‌بندد و سیمرغ به هنگام به کمک او می‌‌آید
ملیکا رضایی
2021-08-08T22:52:49.420225
|: همه را یکسان فرض کردن به نظر من اشتباه است بهروز عزیز! ...
بی نشان
2022-02-07T23:11:10.9712661
چندانکه که خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را  می دان که دود گولخن هرگز نیاید بر سما  ور خود برآید بر سما کِی تیره گردد آسمان  کز دود آورد آسمان چندین لطیفی و ضیاء در این ابیات جناب مولوی چونان انسان تماشاگر و فارغی که از ورای یک اتفاق به آن نظر می افکند مخاطب خویش را مورد خطاب قرار می دهد که در حد غایت توان وجودی خود به ستیزه گری با خود و دیگری بپرداز و به تهدید کردن و تعدی کردن خویش ادامه بده اما بدان که این عمل تو مانند دود تون دان و گولخن حمامی است که به فرموده ی یکی از عزیزان با آسمان پاک جان انسان های الهی یا آسمان حقیقت و ملکوت عالم لطمه ای وارد نخواهد ساخت بلکه پیرو فرمایش دیگری این سیاهی و تباهی جنگ آوری و تعدی گری چونان خاکی است که در دستان کاملی به جواهر و لعل و زر و زیور بدل شده صفا افزا و لطافت آفرین استاما این خصلت مذمومی است که در جان چون تویی موقوف طی شدن و گذشتن است   اشاراتی دارد جناب مولوی برگرفته از آیات قرآنی که آسمان از دود بنا شده است که به این حقیقت که آسمان لطافت و ضیای خود را از دود اخذ نموده است مرتبط است  آسمان از دود عاشق ساخته است  آفرین بر صاحب این دود باد       
محسن جهان
2022-10-10T11:39:38.8477568
تفسیر بیت ۵ فوق: خطاب به انسان می‌فرماید:  قبل از تو افراد خام اندیش دیگر و غرقه در ظواهر فریب انگیز این دنیا، تلاش و فعالیت بیهوده بسیاری کردند، ولی در نهایت دریافتند بجز تسلیم در برابر مشیّت الهی و کسب رضایت الله هیچ راهی وجود ندارد.
سیدمحمدحسین میرفخرائی
2023-03-29T15:56:58.915446
توضیح جملهٔ عربی بیت ۹ به‌نقل از شادروان سیدجعفر شهیدی:إذا جاءَ ٱلقَضا: هرگاه قضا آید فضا تنگ شود. انقروی این جمله را از رسول(ص) دانسته.در امثال و حکم [دهخدا] از علی(ع) آمده است: «إذا جاءَ ٱلقَدَرُ عَمیَ ٱلبَصَر.» لیکن این دو فقره بدین لفظ‌ها از آن دو بزرگوار نیست.(شرح مثنوی، ج۴، ص۶۶).