مولانا:نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا نام بچه ش چه باشد او خود پیش دوا
❈۱❈
نام شتر به ترکی چه بود بگو دوا
نام بچه ش چه باشد او خود پیش دوا
ما زاده قضا و قضا مادر همهست
چون کودکان دوان شدهایم از پی قضا
❈۲❈
ما شیر از او خوریم و همه در پیش پریم
گر شرق و غرب تازد ور جانب سما
طبل سفر زدست قدم در سفر نهیم
در حفظ و در حمایت و در عصمت خدا
❈۳❈
در شهر و در بیابان همراه آن مهیم
ای جان غلام و بنده آن ماه خوش لقا
آنجاست شهر کان شه ارواح میکشد
آنجاست خان و مان که بگوید خدا بیا
❈۴❈
کوته شود بیابان چون قبله او بود
پیش و سپس چمن بود و سرو دلربا
کوهی که در ره آید هم پشت خم دهد
کای قاصدان معدن اجلال مرحبا
❈۵❈
همچون حریر نرم شود سنگلاخ راه
چون او بود قلاوز آن راه و پیشوا
ما سایه وار در پی آن مه دوان شدیم
ای دوستان همدل و همراه الصلا
❈۶❈
دل را رفیق ما کند آن کس که عذر هست
زیرا که دل سبک بود و چست و تیزپا
دل مصر میرود که به کشتیش وهم نیست
دل مکه میرود که نجوید مهاره را
❈۷❈
از لنگی تنست و ز چالاکی دلست
کز تن نجست حق و ز دل جست آن وفا
اما کجاست آن تن همرنگ جان شده
آب و گلی شدهست بر ارواح پادشا
❈۸❈
ارواح خیره مانده که این شوره خاک بین
از حد ما گذشت و ملک گشت و مقتدا
چه جای مقتدا که بدان جا که او رسید
گر پا نهیم پیش بسوزیم در شقا
❈۹❈
این در گمان نبود در او طعن میزدیم
در هیچ آدمی منگر خوار ای کیا
ما همچو آب در گل و ریحان روان شویم
تا خاکهای تشنه ز ما بر دهد گیا
❈۱۰❈
بی دست و پاست خاک جگرگرم بهر آب
زین رو دوان دوان رود آن آب جویها
پستان آب می خلد ایرا که دایه اوست
طفل نبات را طلبد دایه جا به جا
❈۱۱❈
ما را ز شهر روح چنین جذبها کشید
در صد هزار منزل تا عالم فنا
باز از جهان روح رسولان همیرسند
پنهان و آشکار بازآ به اقربا
❈۱۲❈
یاران نو گرفتی و ما را گذاشتی
ما بیتو ناخوشیم اگر تو خوشی ز ما
ای خواجه این ملالت تو ز آه اقرباست
با هر کی جفت گردی آنت کند جدا
❈۱۳❈
خاموش کن که همت ایشان پی توست
تأثیر همتست تصاریف ابتلا
کامنت ها