مولانا:فقر را در خواب دیدم دوش من گشتم از خوبی او بیهوش من
❈۱❈
فقر را در خواب دیدم دوش من
گشتم از خوبی او بیهوش من
از جمال و از کمال لطف فقر
تا سحرگه بودهام مدهوش من
❈۲❈
فقر را دیدم مثال کان لعل
تا ز رنگش گشتم اطلس پوش من
بس شنیدم های و هوی عاشقان
بس شنیدم بانگ نوشانوش من
❈۳❈
حلقهای دیدم همه سرمست فقر
حلقه او دیدم اندر گوش من
بس بدیدم نقشها در نور فقر
بس بدیدم نقش جان در روش من
❈۴❈
از میان جان ما صد جوش خاست
چون بدیدم بحر را در جوش من
صد هزاران نعره میزد آسمان
ای غلام همچنان چاووش من
کامنت ها