مولانا:صبحدم شد زود برخیز ای جوان رخت بربند و برس در کاروان
❈۱❈
صبحدم شد زود برخیز ای جوان
رخت بربند و برس در کاروان
کاروان رفت و تو غافل خفتهای
در زیانی در زیانی در زیان
❈۲❈
عمر را ضایع مکن در معصیت
تا تر و تازه بمانی جاودان
نفس شومت را بکش کان دیو توست
تا ز جیبت سر برآرد حوریان
❈۳❈
چون بکشتی نفس شومت را یقین
پای نه بر بام هفتم آسمان
چون نماز و روزهات مقبول شد
پهلوانی پهلوانی پهلوان
❈۴❈
پاک باش و خاک این درگاه باش
کبر کم کن در سماع عاشقان
گر سماع عاشقان را منکری
حشر گردی در قیامت با سگان
❈۵❈
گر غلام شمس تبریزی شدی
نعره زن کالحمد لک یا مستعان
کامنت ها