گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای محو راه گشته از محو هم سفر کن چشمی ز دل برآور در عین دل نظر کن

❈۱❈
ای محو راه گشته از محو هم سفر کن چشمی ز دل برآور در عین دل نظر کن
دل آینه است چینی با دل چو همنشینی صد تیغ اگر ببینی هم دیده را سپر کن
❈۲❈
دانم که برشکستی تو محو دل شدستی در عین نیست هستی یک حمله دگر کن
تا بشکنی شکاری پهلوی چشمه ساری ای شیر بیشه دل چنگال در جگر کن
❈۳❈
چون شد گرو گلیمی بهر در یتیمی با فتنه عظیمی تو دست در کمر کن
ماییم ذره ذره در آفتاب غره از ذره خاک بستان در دیده قمر کن
❈۴❈
از ما نماند برجا جان از جنون و سودا ای پادشاه بینا ما را ز خود خبر کن
در عالم منقش ای عشق همچو آتش هر نقش را به خود کش وز خویش جانور کن
❈۵❈
ای شاه هر چه مردند رندان سلام کردند مستند و می نخوردند آن سو یکی گذر کن
سیمرغ قاف خیزد در عشق شمس تبریز آن پر هست برکن وز عشق بال و پر کن

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۰۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

بیژن
2017-07-01T15:28:46
بیت آخر: آن پر "کە" هست برکن..