مولانا:امروز سرکشان را عشقت جلوه کردن آورد بار دیگر یک یک ببسته گردن
❈۱❈
امروز سرکشان را عشقت جلوه کردن
آورد بار دیگر یک یک ببسته گردن
رو رو تو در گلستان بنگر به گل پرستان
یک لحظه سجده کردن یک لحظه باده خوردن
❈۲❈
نگذارد آن شکرخو بر ما ز ما یکی مو
چون صوفیان جان را این است سر ستردن
دندان تو چو شد سست بر جاش دیگری رست
میدانک همچنین است بر مرد جان سپردن
❈۳❈
ای خصم شمس تبریز ای دزد راه و منکر
میباش در شکنجه از خویش و درفشردن
کامنت ها