گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:روز است ای دو دیده در روزنم نظر کن تو اصل آفتابی چون آمدی سحر کن

❈۱❈
روز است ای دو دیده در روزنم نظر کن تو اصل آفتابی چون آمدی سحر کن
بردار طالبان را وز هفت بحر بگذر منگر به گاو و ماهی وز صد چنین گذر کن
❈۲❈
پیدا بکن که پاکی از کون و پست و بالا وین خانه کهن را بی‌زیر و بی‌زبر کن
عالم فناست جمله در یک دمش بقا کن ماری است زهر دارد تو زهر او شکر کن
❈۳❈
هر سو که خشک بینی تو چشمه‌ای روان کن هر جا که سنگ بینی از عکس خود گهر کن
اندر قفای عاشق هر سو که خصم بینی او را به زخم سیلی اندر زمان به درکن
❈۴❈
تا چند عذر گویی کورند و می‌نبینند گر کورشان نخواهی در دیده شان نظر کن
خواهی که پرده‌هاشان در دیده‌ها نباشد فرما تو پردگی را کز پرده‌ها عبر کن
❈۵❈
فرمان تو راست مطلق با جمع در میان نه بستم قبای عطلت هم چاره کمر کن
ای آفتاب عرشی ای شمس حق تبریز چون ماه نو نزارم رویم تو در قمر کن

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۰۴۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

همایون
2022-02-13T21:33:36.2895567
در فرهنگ ایران در شاهنامه  انسان شاه است و انسان پهلوان است  نخستین انسان شاه هم هست که کیومرث نام دارد و با او نامه شاهی انسان آغاز میگردد، و سپس شاه کامل پدیدار می شود که فریدون نام دارد و فردوسی به خواننده می‌گوید که فریدون تویی در زمان منوچهر پهلوان پیدا می شود سام و سپس زال و سیمرغ که یاری دهنده پهلوانان است نگهدارنده زال و زاینده رستم و اینگونه در کنار شاهی انسان مقام پهلوانی نیز می یابد  در شاهنامه موبدان هم هستند که همواره به شاه و‌پهلوان کمک می‌کنند و آینده را می بینند و راهنمایان هستند ولی پس از کیخسرو بزرگ‌ اینان جایگاه خود را گم می‌کنند و آنرا در حکومت و شاهی جستجو می‌کنند  این جلال دین است که جایگاه حقیقی یک موبد خدا شناس را در چهره شمس پیدا می‌کند و فرهنگ ایران را گسترش می دهد  و می گوید که مقام  انسان تا حد خدایی بالاست و خدا تویی مقام انسان حد و اندازه ندارد از سویی تا حیوانی پایین و از سویی تا خدایی بالاست ااز فرش تا عرش می‌تواند پرواز کند و دیگران را نیز چون سیمرغ با خود بپروراند و بزایاند