گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:پروانه شد در آتش گفتا که همچنین کن می‌سوخت و پر همی‌زد بر جا که همچنین کن

❈۱❈
پروانه شد در آتش گفتا که همچنین کن می‌سوخت و پر همی‌زد بر جا که همچنین کن
شمع و فتیله بسته با گردن شکسته می‌گفت نرم نرمک با ما که همچنین کن
❈۲❈
مومی که می‌گدازد با سوز می بسازد در تف و تاب داده خود را که همچنین کن
گر سیم و زر فشانی در سود این جهانی سودت ندارد آن‌ها الا که همچنین کن
❈۳❈
دامان پر ز گوهر کرد و نشست بر سر وز رشک تلخ گشته دریا که همچنین کن
از نیک و بد بریده وز دام‌ها پریده بر کوه قاف رفته عنقا که همچنین کن
❈۴❈
رخساره پاک کرده دراعه چاک کرده با خار صبر کرده گل‌ها که همچنین کن
صد ننگ و نام هشته با عقل خصم گشته بر مغزها دویده صهبا که همچنین کن
❈۵❈
خالی شده‌ست و ساده نه چشم برگشاده لب بر لبش نهاده سرنا که همچنین کن
چل سال چشم آدم در عذر داشت ماتم گفته به کودکانش بابا که همچنین کن
❈۶❈
خاموش باش و صابر عبرت بگیر آخر خامش شده‌ست و گریان خارا که همچنین کن
تبریز شمس دین را بین کز ضیای جانی پر کرده از جلالت صحرا که همچنین کن

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۰۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

شهلا
2018-11-03T00:08:32
منظور نُه سوراخ سرناست
شهلا
2018-11-03T00:12:30
منظور اینکه خالی از افکار و ساده باش، درعین حال مثل سرنا با نُه چشم هشیارانه مراقب نشانه ها باش، تا زندگی لب بر لبت گذارد و بهترین ساز زندگی را از طریق تو بنوازد
محسن
2018-10-09T06:50:41
نه چشم برگشاده در این غزل به چه مفهومی اشاره دارد؟