گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن ای زلف شب مثالش در نیم شب سحر کن

❈۱❈
ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن ای زلف شب مثالش در نیم شب سحر کن
چنگی که زد دل و جان در عشق بانوا کن نی‌های بی‌زبان را زان شهد پرشکر کن
❈۲❈
چون صد هزار در در سمع و بصر تو داری یک دامنی از آن در در کار کور و کر کن
از خون آن جگرها که بوی عشق دارد از بهر اهل دل را یک قلیه جگر کن
❈۳❈
بس شیوه‌ها که کردند جان‌ها و ره نبردند ای چاره ساز جان‌ها یک شیوه دگر کن
مرغان آب و گل را پرها به گل فروشد ای تو همای دولت پر برفشان سفر کن
❈۴❈
چون دیو ره بپیما تا بینی آن پری را و اندر بر چو سیمش تو کار دل چو زر کن
هر چت اشارت آید چون و چرا رها کن با خوی تند آن مه زنهار سر به سر کن
❈۵❈
پای ملخ که جان است چون مور پیش او بر در پیش آن سلیمان بر هر رهی حشر کن
آبی است تلخ دریا در زیر گنج گوهر بگذار آب تلخش تو زیر او زبر کن
❈۶❈
ماری است مهره دارد زان سوی زهر در سر ور ز آنک مهره خواهی از زهر او گذر کن
خواهی درخت طوبی نک شمس حق تبریز خواهی تو عیش باقی در ظل آن شجر کن

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۰۴۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

همایون
2022-02-13T22:16:37.3789427
این غزل از دل غزل دیگری بیرون آمده با مطلع زیر: روز است ای دو دیده در روزنم نظر کن تو اصل آفتابی چون آمدی سحر کن در آن غزل شمس آفتاب عرش و اینجا درخت بهشت نامیده می‌شود  جلال دین پس از فردوسی مقام انسان را از شاهی و پهلوانی به خدایی میرساند ای مقام از دل سرزمین ایران با تاریخی کهن و شکست و‌پیروزی های بسیار و دین های درخشان بیرون آمده است، سرزمینی که مردم آن  بدون خردورزی نمی توانستند دوام بیاورند اینگونه است که فرهنگ ایران بالاترین فرهنگ در تمامی فرهنگ ها و فلسفه ها در جهان است