گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:تو آب روشنی تو در این آب گل مکن دل را مپوش پرده دل را تو دل مکن

❈۱❈
تو آب روشنی تو در این آب گل مکن دل را مپوش پرده دل را تو دل مکن
پاکان به گرد در به تماشا نشسته‌اند دل را و خویش را ز عزیزان خجل مکن
❈۲❈
دل نعره می‌زند که بکش خویش را ز عشق ور جمله جان نگردی دل را بحل مکن
مس را که زر کنند یکی علم دیگر است زین‌ها که می‌کنی نشود زر بهل مکن
❈۳❈
دوری بگشت این تن کز دل بگشته‌ای سی سال دور باشد سی را چهل مکن
چیزی که زیر هاون افلاک سوده شد این سرمه نیست دیده از آن مکتحل مکن
❈۴❈
هنگامه‌هاست در ره هر جا مه‌ای است رو بی‌گاه گشت روز تو خود مشتغل مکن

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۰۴۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

حامد
2020-01-31T03:35:50
تو آبِ روشنی، تو دَرین آبْ گِل مَکُندل را مَپوش، پَردهٔ دل را تو دل مَکُنپاکان به گِردِ دلْ به تماشا نِشَسته‌انددل را و خویش را زِ عَزیزانْ خَجِل مَکُندلْ نَعْره می‌زَنَد که بِکُش خویش را زِ عشقوَرْ جُمله جان نگردی، دل را بِحِل مَکُنمِسْ را که زَر کنند یکی عِلْمِ دیگر استزین‌‌ها که می‌کُنی نشود زَر، بِهِلْ مَکُندَوْری بِگَشت این تَن کَزْ دلْ بِگَشته‌ییسی سال دور باشد، سی را چهل مَکُنچیزی که زیرِ هاوَنِ اَفْلاک سوده شُداین سُرمه نیست، دیده از آن مُکْتَحِل مَکُنهنگامه‌هاست در رَه، هر جا مَایست، روبی‌گاه گشت روز، تو خود مُشْتَغِل مَکُن