مولانا:بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن ای به خطا تو مجوی خویشتن اندر ختن
❈۱❈
بوسه بده خویش را ای صنم سیمتن
ای به خطا تو مجوی خویشتن اندر ختن
گر به بر اندرکشی سیمبری چون تو کو
بوسه جان بایدت بر دهن خویش زن
❈۲❈
بهر جمال تو است جندره حوریان
عکس رخ خوب توست خوبی هر مرد و زن
پرده خوبی تو شقه زلف تو است
ور نه برون تافتی نور تو ای خوش ذقن
❈۳❈
آمد نقاش تن سوی بتان ضمیر
دست و دلش درشکست باز بماندش دهن
این قفس پرنگار پرده مرغ دل است
دل تو بنشناختی از قفس دل شکن
❈۴❈
پرده برانداخت دل از گل آدم چنانک
سجده درآمد ملک گشت به دل مفتتن
واسطه برخاستی گر نفسی ترک عشق
پیش نشستی به لطف کای چلپی کیمسن
❈۵❈
چشم شدی غیب بین گر نظر شمس دین
مفخر تبریزیان بر تو شدی غمزه زن
کامنت ها