گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:دلا تو شهد منه در دهان رنجوران حدیث چشم مگو با جماعت کوران

❈۱❈
دلا تو شهد منه در دهان رنجوران حدیث چشم مگو با جماعت کوران
اگر چه از رگ گردن به بنده نزدیک است خدای دور بود از بر خدادوران
❈۲❈
درون خویش بپرداز تا برون آیند ز پرده‌ها به تجلی چو ماه مستوران
اگر چه گم شوی از خویش و از جهان این جا برون خویش و جهان گشته‌ای ز مشهوران
❈۳❈
اگر تو ماه وصالی نشان بده از وصل ز ساعد و بر سیمین و چهره حوران
وگر چو زر ز فراقی کجاست داغ فراق چنین فسرده بود سکه‌های مهجوران
❈۴❈
چو نیست عشق تو را بندگی به جا می‌آر که حق فرونهلد مزدهای مزدوران
بدانک عشق خدا خاتم سلیمانی است کجاست دخل سلیمان و مکسب موران
❈۵❈
لباس فکرت و اندیشه‌ها برون انداز که آفتاب نتابد مگر که بر عوران
پناه گیر تو در زلف شمس تبریزی که مشک بارد تا وارهی ز کافوران

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۰۷۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

علیرضا
2019-07-09T18:26:51
مولانا چقدر زیبا نکات رو بیان کرده، بعضی ها چهارتا کتاب خوندن و فقط از اون کتابها برای هر مسئله ای راه حل دارن و وقتی باهاشون بحث میکنی بی هیچ نتیجه ای آدم رو به دیوانگی میکشونن.انگار مغزشون با همون مطالب پوسیده قفل شده،حدیث چشم مگو با جماعت کوراناگر چه از رگ گردن به بنده نزدیکتر استخدای دور بود از بر خدادوران...لباس فکرت و اندیشه‌ها برون اندازکه آفتاب نتابد مگر که بر عوران