گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:به من نگر به دو رخسار زعفرانی من به گونه گونه علامات آن جهانی من

❈۱❈
به من نگر به دو رخسار زعفرانی من به گونه گونه علامات آن جهانی من
به جان پیر قدیمی که در نهاد من است که باد خاک قدم‌هاش این جوانی من
❈۲❈
تو چشم تیز کن آخر به چشم من بنگر مدزد این دل خود را ز دلستانی من
بر این لبم چو از آن بخت بوسه‌ای برسید شکر کساد شد از قند خوش زبانی من
❈۳❈
به گوش‌ها برسد حرف‌های ظاهر من به هیچ کس نرسد نعره‌های جانی من
بس آتشی که فروزد از این نفس به جهان بسی بقا که بجوشد ز حرف فانی من
❈۴❈
ز شمس مفخر تبریز تا چه دیدستم که بی‌قرار شدستند این معانی من

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۰۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

محمد
2017-02-26T14:50:53
محمد
2017-02-26T14:53:15
کلید واژه هایی روانکاوانه در تفسیر غزل:مانند بسیاری از غزلیات خداوندگار سنخیتی با غزل سنتی ندارد .رخسار زعفرانی دلالت بر عاشق بودن دارد اما اینجا از یکی از علائم تبدل روحانی است یعنی خارج شدن از مرحله بود این جهانی و حرکت به سوی بودی دیگر . به جان پیر قدیمی که در وجود اوست قسم می دهد که مخاطب شعر به چشمهای او بنگرد ٬ زیرا چشم دریچه روح است . پیر قدیمی یا پیر روزگاران The ancient of days یا پیر خرد Vieux sage یکی از آرکی تایپهای مهم در روانکاوی یونگ است که بخدا و روح دلالت دارد . سرانو در مورد کتاب هفت موعظه مرگ مینویسد که یونگ میگفت از جهانی دیگر به او املا شده و خود بخود نوشته شده است . شخصی یا وجودی که آنرا به یونگ املا می کرد یک صورت مثالی ٬ نوعی استاد یا پیر خرد بود که یونگ آنرا فیلمون نام نهاده بود . بیت چهارم : بوسه برای تبدیل روحانی بین عاشق و بخت یا شمس یا خدا رد و بدل میشود . در تعابیر توراتی : آرزوی لمس دهان توسط خدا برای باز شدن گره از زبان و گشوذه شدن زبان میباشد .وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی .گوشهای معمولی حرفهای ظاهری را در میابد ٬ حال آنکه مطالب خداوندگار جز با نعره های جانی ادا نمیشود ٬ با این همه افراد بسیاری چون حسام الدین از این حرفها ی مولانا به بقا رسیده اند . محرم این هوش جز بیهوش نیست «خر موسی صعقا »خداوندگار مولاناپیوند به وبگاه بیرونی