مولانا:چند بوسه وظیفه تعیین کن به شکرخندهایم شیرین کن
❈۱❈
چند بوسه وظیفه تعیین کن
به شکرخندهایم شیرین کن
آن دلت را خدای نرم کناد
این دعای خوش است آمین کن
❈۲❈
مگر این را به خواب خواهم دید
من بخسبم کنار بالین کن
ای فسون اجل فراق لبت
رو فسون مسیح آیین کن
❈۳❈
عرصه چرخ بیتو تنگ آمد
هین براق وصال را زین کن
حسن داری وفاست لایق حسن
حسن را با وفا تو کابین کن
❈۴❈
چون بمیرند رحم خواهی کرد
آنچ آخر کنی تو پیشین کن
حاجیان ماندهاند از ره حج
داروی اشتران گرگین کن
❈۵❈
تا به کعبه وصال تو برسند
چاره آب و زاد و خرجین کن
ای دو چشم جهان به تو روشن
این جهان را تو آن جهان بین کن
❈۶❈
از تجلی آفتاب رخت
چشم و دل را چو طور سینین کن
بس کنم شد ز حد گستاخی
من کی باشم که گویمت این کن
❈۷❈
گر نبود این سخن ز من لایق
آنچ آن لایق است تلقین کن
شمس تبریز بر افق بخرام
گو شمال هلال و پروین کن
کامنت ها