مولانا:گر چه اندر فغان و نالیدن اندکی هست خویشتن دیدن
❈۱❈
گر چه اندر فغان و نالیدن
اندکی هست خویشتن دیدن
آن نباشد مرا چو در عشقت
خوگرم من به خویش دزدیدن
❈۲❈
به خدا و به پاکی ذاتش
پاکم از خویشتن پسندیدن
دیده کی از رخ تو برگردد
به که آید به وقت گردیدن
❈۳❈
در چنین دولت و چنین میدان
ننگ باشد ز مرگ لنگیدن
عاشقان تو را مسلم شد
بر همه مرگها بخندیدن
❈۴❈
فرعهای درخت لرزانند
اصل را نیست خوف لرزیدن
باغبانان عشق را باشد
از دل خویش میوه برچیدن
❈۵❈
جان عاشق نوالهها میپیچ
در مکافات رنج پیچیدن
زهد و دانش بورز ای خواجه
نتوان عشق را بورزیدن
❈۶❈
پیش از این گفت شمس تبریزی
لیک کو گوش بهر بشنیدن
کامنت ها