مولانا:باز بنفشه رسید جانب سوسن دوتا باز گل لعل پوش میبدراند قبا
❈۱❈
باز بنفشه رسید جانب سوسن دوتا
باز گل لعل پوش میبدراند قبا
بازرسیدند شاد زان سوی عالم چو باد
مست و خرامان و خوش سبزقبایان ما
❈۲❈
سرو علمدار رفت سوخت خزان را به تفت
وز سر که رخ نمود لاله شیرین لقا
سنبله با یاسمین گفت سلام علیک
گفت علیک السلام در چمن آی ای فتا
❈۳❈
یافته معروفیی هر طرفی صوفیی
دست زنان چون چنار رقص کنان چون صبا
غنچه چو مستوریان کرده رخ خود نهان
باد کشد چادرش کای سره رو برگشا
❈۴❈
یار در این کوی ما آب در این جوی ما
زینت نیلوفری تشنه و زردی چرا
رفت دی روترش کشته شد آن عیش کش
عمر تو بادا دراز ای سمن تیزپا
❈۵❈
نرگس در ماجرا چشمک زد سبزه را
سبزه سخن فهم کرد گفت که فرمان تو را
گفت قرنفل به بید من ز تو دارم امید
گفت عزبخانهام خلوت توست الصلا
❈۶❈
سیب بگفت ای ترنج از چه تو رنجیدهای
گفت من از چشم بد مینشوم خودنما
فاخته با کو و کو آمد کان یار کو
کردش اشارت به گل بلبل شیرین نوا
❈۷❈
غیر بهار جهان هست بهاری نهان
ماه رخ و خوش دهان باده بده ساقیا
یا قمرا طالعا فی الظلمات الدجی
نور مصابیحه یغلب شمس الضحی
❈۸❈
چند سخن ماند لیک بیگه و دیرست نیک
هر چه به شب فوت شد آرم فردا قضا
کامنت ها