مولانا:بانگ برآمد ز خرابات من چرخ دوتا شد ز مناجات من
❈۱❈
بانگ برآمد ز خرابات من
چرخ دوتا شد ز مناجات من
عاقبت امر ظفر دررسید
یار درآمد به مراعات من
❈۲❈
یا رب یا رب که چه سان میکند
دلبر بیکفو مکافات من
طاعت و ایمان کند آن کیمیا
غفلت و انکار و جنایات من
❈۳❈
قصر دهد از پی تقصیر من
زله دهد از پی زلات من
جوش نهد در دل دریا و کوه
از تبش روز ملاقات من
❈۴❈
گر نبدی پرده خیالات خلق
سوخته بودی ز خیالات من
در سپه جان زندی زلزله
طبل و علم نعره و هیهات من
❈۵❈
در افق چرخ زدی شعلهها
نیم شبان آتش میقات من
کامنت ها