مولانا:ظلمت شب پرتو ظلمات من نور مه از نور ملاقات من
❈۱❈
ظلمت شب پرتو ظلمات من
نور مه از نور ملاقات من
گوهر طاعت شد از آن کیمیا
زلت و انکار و جنایات من
❈۲❈
هست سماوات در آن آرزو
تا نگرد سوی سماوات من
ای رخ خورشید سوی برج من
ای شه جان شاهد شهمات من
کامنت ها