گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:مستی ببینی رازدان می‌دانک باشد مست او هستی ببینی زنده دل می‌دانک باشد هست او

❈۱❈
مستی ببینی رازدان می‌دانک باشد مست او هستی ببینی زنده دل می‌دانک باشد هست او
گر سر ببینی پرطرب پر گشته از وی روز و شب می‌دانک آن سر را یقین خاریده باشد دست او
❈۲❈
عالم چو ضد یک دگر در قصد خون و شور و شر لیکن نیارد دم زدن از هیبت پابست او
هر دم یکی را می‌دهد تا چون درختی برجهد حیران شود دیو و پری در خیز و در برج است او
❈۳❈
سبلت قوی مالیده‌ای از شیر نقشی دیده‌ای ای فربه از بایست خود باری ببین بایست او
زو قالبت پیوسته شد پیوسته گردد حالتت ای رغبت پیوندها از رحمت پیوست او
❈۴❈
ای خوش بیابان که در او عشق است تازان سو به سو جز حق نباشد فوق او جز فقر نبود پست او
شست سخن کم باف چون صیدت نمی‌گردد زبون تا او بگیرد صیدها ای صید مست شست او

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۲۱۳۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

زهیر
2023-05-31T15:59:19.0245314
به نظر میاد این شعر زیبا دربارۀ خدا باشه یا شاید هم دربارۀ واسطه‌هایی که حضرت پروردگار قرار داده برای رساندن هستی از خدا به دیگر مخلوقات. مانند روح شریف امام که در هر زمان فقط متعلّق به یک نفر انسان زنده در دنیا هست و دیگر مخلوقات در این عالَم‌ها فرعِ وجود شریفش هستند. در زمان ما حضرت حجة بن الحسن العسکری عجّل الله فرجه
بزرگمهر
2023-09-21T10:15:08.7769918
پسرم به نظر میرسد فعل “کُن‌فَیکون” را فراموش کردی، او “بی نیاز” از واسطه و یا هر چیز دیگریست است، شاید “الله صمد” را هم....