مولانا:درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا نه رنج اره کشیدی نه زخمهای جفا
❈۱❈
درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا
نه رنج اره کشیدی نه زخمهای جفا
نه آفتاب و نه مهتاب نور بخشیدی
اگر مقیم بدندی چو صخره صما
❈۲❈
فرات و دجله و جیحون چه تلخ بودندی
اگر مقیم بدندی به جای چون دریا
هوا چو حاقن گردد به چاه زهر شود
ببین ببین چه زیان کرد از درنگ هوا
❈۳❈
چو آب بحر سفر کرد بر هوا در ابر
خلاص یافت ز تلخی و گشت چون حلوا
ز جنبش لهب و شعله چون بماند آتش
نهاد روی به خاکستری و مرگ و فنا
❈۴❈
نگر به یوسف کنعان که از کنار پدر
سفر فتادش تا مصر و گشت مستثنا
نگر به موسی عمران که از بر مادر
به مدین آمد و زان راه گشت او مولا
❈۵❈
نگر به عیسی مریم که از دوام سفر
چو آب چشمه حیوانست یحیی الموتی
نگر به احمد مرسل که مکه را بگذاشت
کشید لشکر و بر مکه گشت او والا
❈۶❈
چو بر براق سفر کرد در شب معراج
بیافت مرتبه قاب قوس او ادنی
اگر ملول نگردی یکان یکان شمرم
مسافران جهان را دو تا دو تا و سه تا
❈۷❈
چو اندکی بنمودم بدان تو باقی را
ز خوی خویش سفر کن به خوی و خلق خدا
کامنت ها